تولد مامان سما
وقتي تو پاتو گذاشتي روي اين زمين خاكي
تموم گلهاي عالم شدن از دست تو شاكي
خدا هم هواتو داشته تورو با گلها سرشته
با تو دنياي پر از درد واسه من مثل بهشته
سماي گلم دختر نازم امروز تولد مامان جونته كه هم تو خيلي دوستش داري هم من هر دوتامون بهش مديونيم و خيلي بهش زحمت ميديم و هميشه تلاش مي كنه تا ما در
آرامش باشيم و توي اين راه خيلي سختي ميكشه.
امروز هم طبق معمول من توي ماموريت هستم و ازتون دورم،البته تا شب خودمو بهتون مي رسونم ولي
خب دوست داشتم روز تولد مامانت پيشش باشم،صبح كه به ماماني زنگ زدم تا تولدش رو
بهش تبريك بگم تو سريع گوش رو از مامان گرفتي و با ذوق و شوق گفتي بابا جون امروز تولك مامان سميه است، اينو نمي دونم كه از كجا فهميدي ولي اين ذوق تولد رو از
روز تولد دختر عمه فاطمه با خودت داري وهي به من ميگي بابا بريم تولك فاطمه ، چون اون روز خيلي به
تو خوش گذشت و تو تازه معنيه جشن تولد رو فهميدي، خلاصه امروز تولد مامان جونته و تو با اون لبخندات بهترين هديه تولد مامانت هستي.
امروز بايد بعد از افطار با هم بتركونيم و يه جشن كوچولو تو خونه بگيريم و
بنده نيز طبق معمول مسئول اجراي حركات موزون هستم، البته خود جنابعالي هم توي اين موضوع استاد
هستي و بايد براي مامانت ناناي كني.
حالا مي خوام يه تبريك از طرف خودم به مامان جونت بگم البته با اجازه شما:
همسر عزيم
از صميم قلب روز تولدت رو بهت تبريك ميگم و اميدوارم بقيه روزهاي زندگيت توام با
موفقيت و سلامتي وشادي باشه و به تمام آرزوهاي قشنگت برسي و لحظات خوبي
رو تو زندگيت سپري كني و البته بايد قول بدي كه هميشه در كنار من باشي و
خوشيهامون رو با هم تقسيم كنيم كه البته تا امروز همينطور بوده.
عزيزم،آهنگ صدايت با به دنيا آمدنت زيبا ترين ترانه زندگيم
نفسهايت تنها بهانه نفس كشيدنم و وجودت تنها دليل زنده بودنم است
پس با من بمان تا زنده بمانم … تولدت مبارک . . .