سفر به كردستان
دختر گلم،چند روز پيش من مجبور شدم براي ماموريت كاري به استان كردستان برم،تو و مامانت هم كه عيد به مسافرت نرفته بوديدو تازه از اسباب كشي خونه جديد راحت شده بوديد تصميم گرفتيد كه همراه من به اين مسافرت بيايد تا هم يه آب و هوايي عوض كنيد و هم اينكه در اين مدتي كه من مشغول انجام كار هستم شما هم در كنار من باشيد.
تو توي اين مسافرت هم مثل تمام سفرهاي قبلي دختر بسيار خوبي بودي و اصلا مارو اذيت نكردي،از اول راه كه با اتوبوس به زنجان رفتيم و يك شب رو اونجا مونديم داخل اتوبوس اصلا مارو اذيت نكردي و دختر گلي بودي و كنار مامان مينشستي و از پنجره به بيرون نگاه مي كردي و گاهي براي خودت قصه تعريف مي كردي و وقتي هم كه براي صرف غذا از اتوبوس پياده مي شديم خيلي قشنگ غذاتو مي خوردي و در ادامه راه هم همينطور آروم بودي و همش مي خنديدي و خوشحال از اينكه وقت بيشتري رو پيش هم هستيم و با هم به جاهاي تفريحي ميريم.
بقيه عكسها و خاطرات سما توي ادامه مطلبه...
دخترم اينجا مي خواستي آماده بشيم و بريم براي مسافرت و خيلي هم خوشحال بودي و مثل خانمها لباسهات رو پوشيدي:
اينجاهم داخل اتوبوسه كه خيلي آروم كنار مامانت نشسته بودي و مثل دخترهاي گل بودي:
اينجاهم براي صرف ناهار پياده شديم و تو غذاتو كامل خوردي و اومدي چند تا عكس قشنگ گرفتي:
جاده زنجان -بيجار
بعد هم مثل دخترهاي گل خوابيدي تا رسيديم به شهر سقز كه يكي از شهرهاي استان كردستانه:
صبح با مامانت رفته بودي پارك و كلي بازي كرده بودي:
شب هم باهم رفتيم به پارك كوثر كه كنار يه درياچه بود و توي اون سرما يه چايي خوشمزه با هم خورديم،واقعا جالبه توي اين موقع از سال كه اكثر جاهاي كشور هواي گرمي دارن،استان كردستان شبهاي سردي داشت البته توي روز هواي ملايم و بهاري داشت:
بعد از اين چند روزي كه توي استان كردستان بوديم به علت ادامه كارم مجبور شديم كه به استان كرمانشاه هم يه سري بزنيم كه خاطرات اونو توي پست بعدي ميذارم.