سلامي دوباره
با سلام خدمت تمام دوستان ني ني وبلاگي
چند وقتي بود كه به دليل مشغله كاري نتونسته بودم مطلبي رو براي وبلاگ سما ارسال كنم و
حالا خوشحالم كه بعد از حدود يك سال و اندي دوباره خدا توفيق داد كه بتونم براي وبلاگ
دخترم مطلب جديدي بنويسم.
دختر من كه ديگه الان چهار سال و نه ماهش هست خيلي از كارهاي شخصيش رو به خوبي ياد گرفته كه انجام بده و حتي در انجام كار هاي خونه از جمله نظافت و آوردن وسايل سفره و جمع كردن اونها به مادرش كمك ميكنه و خيلي دوست داره كه كارهاي جديد رو تجربه بكنه البته در كنار من ومادرش، زماني كه تلفن خونه زنگ ميزنه ميدوه و ميره تلفن رو بر مي داره و به خوبي با كسي كه پشت خطه حال احوال ميكنه و ابراز احساسات ميكنه و بعد گوشي رو به من يا مامانش ميده، در آبياري باغچه جلوي خونه خيلي به من كمك ميكنه و هميشه از من مي خواد كه شلنگ آب رو به اون بدم تا درختچه ها و گلها رو آب بده و آمار همه اونها رو هم داره كه كدومشون گلها و برگهاي جديد در آوردن، نقاشيهاي قشنگي ميكشه و هميش توي خونه خودش رو يه جوري سرگرم ميكنه و به ديدن برنامه هاي تلوزيون ازجمله عمو پورنگ و عمو مهربان و كارتونهاي تلويزيون علاقه زيادي داره.
خلاصه اين ايام كودكي رو به خوبي و خوشحالي پشت سر ميذاره و من از اين موضوع بسيار خوشحالم و خدار رو شكر ميكنم و اميدوارم بهم توانايي بده تا بتونم آينده خوبي رو براش فراهم بيارم.
در اينجا هم مي خوام چند تا از عكسهاي سال گذشته سما رو كه نتونسته بودم توي وبلاگش بذارم الان اينجا به يادگار بذارم: