بازي و تفريح

بازی و تفریح

سماي گل من خيلي به پارك علاقه داره و دوست داره بره اونجا و با تاب و سرسره بازي كنه،اين علاقه از كودكي تو وجودش بود و ما براش تو خونه هم تاب تهيه كرده بوديم و هر سوار اون مي شد و براي خودش شعر تاب تاب عباسي مي خوند،هر وقت توي ماشين از يه جايي كه فضاي سبز داشت رد مي شديم سريع مارو صدا ميكرد و مي گفت: تاب تاب عباسي، خدا منو نندازي.

يا وقتي خونه بابا بزرگش(بابا حسين) مي رفت،اونارو مجبور مي كرد كه باوسايل داخل خونه براش تاب و سرسره درست كنن.حتي وقتي خونه آقا جونش مي رفت به عمه هاش مي گفت كه اونو توي يه چادر بذارن و بلندش كنن و تابش كنن و وقتي اونو مي ذاشتن زمين دوباره گريه مي كرد و اونارو مجبور مي كرد دوباره تابش بدن.

خلاصه اين علاقشو تا همين الان حفظ كرده و هر وقت بهش مي گيم كه مي خوايم بريم پارك سريع از جاش مي پره و آماده مي شه كه بريم بيرون.

چند تا از عكسها شو توي ادامه مطلب گذاشتم كه مي تونيد ببينيد:

سماي گل من خيلي به پارك علاقه داره و دوست داره بره اونجا و با تاب و سرسره بازي كنه،اين علاقه از كودكي تو وجودش بود و ما براش تو خونه هم تاب تهيه كرده بوديم و هر سوار اون مي شد و براي خودش شعر تاب تاب عباسي مي خوند،هر وقت توي ماشين از يه جايي كه فضاي سبز داشت رد مي شديم سريع مارو صدا ميكرد و مي گفت:تاب تاب عباسي، خدا منو نندازي.

يا وقتي خونه بابا بزرگش(بابا حسين) مي رفت،اونارو مجبور مي كرد كه باوسايل داخل خونه براش تاب و سرسره درست كنن.حتي وقتي خونه آقا جونش مي رفت به عمه هاش مي گفت كه اونو توي يه چادر بذارن و بلندش كنن و تابش كنن و وقتي اونو مي ذاشتن زمين دوباره گريه مي كرد و اونارو مجبور مي كرد دوباره تابش بدن.

خلاصه اين علاقشو تا همين الان حفظ كرده و هر وقت بهش مي گيم كه مي خوايم بريم پارك سريع از جاش مي پره و آماده مي شه كه بريم بيرون.

 وحالا راضي از سوار شدن روي تاب:

اينجا رفته بالاي سرسره و آماده سر خوردنه:

اينجا مامانشو به كار كشيده مثل هميشه:

حالا اينجا به مامان جونش استراحت داده و با هم دارن خستگي در مي كنن:

اينجا هم با خوشحالي از يه تفريح سالم ژست بعد از بازيو گرفته:

حالا اينقدر انرژي گرفته كه ديگه از سوسك هم نمي ترسه چه برسه به گوزن:

وحتي ديگه شيرها رو هم به تسخير خودش در آورده و ازشون سواري مي گيره:

و من با ديدن عكس بالا به اين نتيجه رسيدم كه تفريحات سالم به آدم خيلي انرژي ميده و آدم از پس همه مشكلات بر مياد و حتي از شير (سلطان جنگل) هم مي تونه سواري بگيره.